كار خاصي نميكنم. صبح از خواب بيدار ميشوم، معمولا دير، و با عجله خودم را به محل كارم ميرسانم. عصرها به خانه ميآيم، معمولا زود، و مينشينم پاي كامپيوتر. گهگاهي اگر فرصت شود، سر شام يا وقت خواب، يكي دو صفحهاي كتاب ميخوانم و رويا ميبافم.
آخر هفته بيشتر وقت در خانه هستم. ميخوابم و اگر فرصتي شود كمي كتاب ميخوانم، چند دقيقهاي فيلم ميبينم و رويا ميبافم.
گاهي فرصتي ميشود راه بروم و كمي موسيقي گوش كنم، اگر حوصلهام را سر نبرد. بيشتر رويا ميبافم تا فكر كنم و نقشه بكشم.
كار ديگري ميشود كرد كه نميكنم؟
پ.ن: اين مطلب و اين شعر از هادي خرسندي، مانند تمام كارهاي ديگرش خواندنيتر است!
آخر هفته بيشتر وقت در خانه هستم. ميخوابم و اگر فرصتي شود كمي كتاب ميخوانم، چند دقيقهاي فيلم ميبينم و رويا ميبافم.
گاهي فرصتي ميشود راه بروم و كمي موسيقي گوش كنم، اگر حوصلهام را سر نبرد. بيشتر رويا ميبافم تا فكر كنم و نقشه بكشم.
كار ديگري ميشود كرد كه نميكنم؟
پ.ن: اين مطلب و اين شعر از هادي خرسندي، مانند تمام كارهاي ديگرش خواندنيتر است!
No comments:
Post a Comment