Saturday, October 22, 2011
Thursday, October 13, 2011
1358/07/21
مجلس خبرگان به کارگردانی آقای بهشتی برغم مخالفت شخصيتهايی مثل آقايان طالقانی و مطهری از روحانيون در همان مجلس ، آن پيش نويس را کنار میگذارد و بر بنياد اصل ولايت فقيه به تهيهی قانون اساسی جديد میپردازد و همچنين اعتنايی به مهلت يک ماههی عمر خود نمیکند... در تاريخ ٢١ مهر ماه ١٣٥٨ به ابتکار امير انتظام و کوشش او هيأت دولت تشکيل جلسه میدهد و همهی وزيران به جز: يزدی – معينفر – ميناچی و چمران به انحلال مجلس خبرگان رای میدهند...وقتی کار تصويب نامه تمام شد امير انتظام در حالی که تصويب نامه را در دست داشت از جايش برخاست تا تصويب نامه را به خبرنگاران داخلی و خارجی که در پشت در منتظر بودند، بدهد. درست تا دست امير انتظام به دستگيرهی در رسيد، آقای بازرگان ايشان را صدا کرد و تصويب نامه را گرفت و چهار لا کرد و در جيبش گذاشت و در برابر حيرت ما گفت: بیاطلاع امام صلاح نيست...!
متن کامل این داستان غمناک را اینجا بخوانید
متن کامل این داستان غمناک را اینجا بخوانید
Labels:
بازرگان,
چمران,
خمینی,
عباس امیرانتظام,
قانون اساسي,
کاظم سامی,
مجلس خبرگان,
معینفر,
میناچی,
یزدی
Thursday, October 6, 2011
سر لحاف ملا دعوا نکنید
قانون اساسی آینده ایران باید از دین و ایدئولوژی جدا باشد تا هیچ ایرانی نسبت به ایرانی دیگر برتری حقوقی نداشته باشد. این تنها اصلی است که می تواند اپوزیسیون را گرد هم آورد و دولت ملی در تبعید را تشکیل دهد. بقیه مواردی که از سوی این گروه و آن گروه عنوان می شود هیچ ارتباطی به مصیبتی که امروز بر این مملکت نازل شده است ندارد. فدرال یا غیر فدرال، جمهوری یا پادشاهی، این چنین یا آن چنان، همگی قضایایی است که نباید اختلاف عقیده بر سر آنها مانع از اتحاد گردد. اگر به ایران می اندیشید باید به اتحاد نیروهای ملی و دموکرات بیاندیشید. این یک باید است و برای داشتن دوباره ی ایرانی آزاد، راهی جز این نداریم.
Wednesday, July 20, 2011
تابوی ایرانی
شعر: فریدون مشیری
آهنگ: اسفندیار منفردزاده
صدا: داریوش
Labels:
اسفنديار منفردزاده,
داریوش,
فریدون مشیری
Tuesday, July 19, 2011
تیمسار آیت محققی
مشخصات
سن —
ملیت ايراني
مذهب احتمال قوي اسلام
وضعیت خانوادگی —
تحصیلات مدرک دانشگاهي
شغل نیروهای مسلح
مرتبه و موقعیت افسر بازنشسته ارتش درجه سرتیپ، فرمانده سابق پایگاه یکم شکاری مهر آباد
تاریخ اعدام ۲۸ تیر ۱۳۵۹
محل زندان اوين، تهران, ايران
نحوه اعدام تيرباران
اتهامات توطئه براي براندازي جمهوري اسلامي
-----
"ما قیام کرده ایم تا به این نفرین (رژیم جمهوری اسلامی) پایان دهیم و تصدی امور مملکتمان را به شاگرد وفادار مصدق، شاپور بختیار، واگذاریم."
منبع: بنیاد عبدالرحمن برومند
سن —
ملیت ايراني
مذهب احتمال قوي اسلام
وضعیت خانوادگی —
تحصیلات مدرک دانشگاهي
شغل نیروهای مسلح
مرتبه و موقعیت افسر بازنشسته ارتش درجه سرتیپ، فرمانده سابق پایگاه یکم شکاری مهر آباد
تاریخ اعدام ۲۸ تیر ۱۳۵۹
محل زندان اوين، تهران, ايران
نحوه اعدام تيرباران
اتهامات توطئه براي براندازي جمهوري اسلامي
-----
"ما قیام کرده ایم تا به این نفرین (رژیم جمهوری اسلامی) پایان دهیم و تصدی امور مملکتمان را به شاگرد وفادار مصدق، شاپور بختیار، واگذاریم."
منبع: بنیاد عبدالرحمن برومند
پ.ن:
به پای هر وجب از خاک این ملک چه بسیار است آن سرها که رفته
زمستی بر سر هر مشت از این خاك خدا داند چه افسر ها که رفته
Labels:
ایران,
شاپور بختیار,
عبدالرحمن برومند,
نوژه
Friday, July 15, 2011
دولت ملی - مالیات
مالیاتی ملت باید صرف تمام ملت شود. درآمد منابع طبیعی که متعلق به ملت است باید صرف تمام ملت شود. به طور کلی بودجهی دولت ملی تنها باید صرف امور ملی شود.
در حوزهی دولت و هر جایی که به نحوی از بودجه دولت تغذیه میکند نباید دین و مذهب و مسلک خاصی تبلیغ شود. تنها به این دلیل که هیچ دین و مذهب و مسلکی متعلق به تمام ملت نیست. تدریس دروس دینی در مدارس دولتی ممنوع است. هیچکس حق ندارد در ساعات اداری به امور مذهبیاش برسد. هیچ تابلو و پلاکارد مذهبی و حزبی از بودجه دولت در شهر نصب نمیشود. دولت در دعوای بین مذاهب دخالت نمیکند.
دولت باید طوری رفتار کند که یک ریال هم صرف اموری که به تمام ملت ارتباط دارد نگردد.
در حوزهی دولت و هر جایی که به نحوی از بودجه دولت تغذیه میکند نباید دین و مذهب و مسلک خاصی تبلیغ شود. تنها به این دلیل که هیچ دین و مذهب و مسلکی متعلق به تمام ملت نیست. تدریس دروس دینی در مدارس دولتی ممنوع است. هیچکس حق ندارد در ساعات اداری به امور مذهبیاش برسد. هیچ تابلو و پلاکارد مذهبی و حزبی از بودجه دولت در شهر نصب نمیشود. دولت در دعوای بین مذاهب دخالت نمیکند.
دولت باید طوری رفتار کند که یک ریال هم صرف اموری که به تمام ملت ارتباط دارد نگردد.
Monday, July 11, 2011
دستنوشتههای دزدکی دربارهی آلترناتیو
گفتم که من هیچ فردی را دشمن نمیدانم. تمام مقامات ار نظر من نه یک شخصی حقیقی که شخصیتی حقوقی میباشند که تنها در چارچوب قانون گام بر میدارند. دشمن ما افراد مجری قانون نیستند. دشمن ما خود آن چیزی است قانون مینامندش اما جز متنی تبعیضزا و دیکتاتور پرور چیز دیگری نیست. باید به دنبال بدیل این حکومت باشیم و این حکومت چیزی نیست جز قوانینش که همگی در چارچوب قانوناساسیاش تدوین شده. اگر به دنبال بدیل هستیم نباید به دنبال افراد باشیم باید به دنبال قانوناساسی دیگری باشیم.
یک متن برای اینکه تبدیل به قانون اساسی شود باید به تایید ملت برسد. یک متن اگر میخواهد برای قانوناساسی شدن به رای گذاشته شود باید برمبنای اصولی نوشته شود. این اصول باید کاملا با اصولی که قانوناساسی جمهوریاسلامی بر مبنای آن نگاشتهشده مخالف باشد. یعنی بر خلاف قانوناساسی جمهوریاسلامی بر مبنای عقل بشر نوشته شود، تغییرپذیر باشد و بین مردم ایران تبعیض نگذارد. در یک کلام دین و هر نوع ایدئولوژی دیگر را از حکومت براند و خود نیز در امور دین و هر نوع ایدئولوژی دیگری دخالت نکند.
آلترناتیو این حکومت جدایی مذهب (و ایدئولوژی) و حکومت از یکدیگر است. دخالت مذهب و ایدئولوژی در قانوناساسی باعث تغییر ناپذیر شدن قوانین و تقسیم انسانها به خودی و غیرخودی است. اگر میخواهیم آلترناتیو بسازیم چارهای نداریم جز اینکه به رهایی قوانین از مذهب بیاندیشیم و بر آن تکیه کنیم.
آلترناتیو این حکومت نمیتواند یک گروه باشد. آلترناتیو این حکومت یک مفهوم، یک ایده و یک آرمان است که میتواند گروههای معتقد به آن را گرد یکدیگر جمع کند.
راه آزادی و برابری از جدایی مذهب و حکومت از یکدیگر میگذرد.
یک متن برای اینکه تبدیل به قانون اساسی شود باید به تایید ملت برسد. یک متن اگر میخواهد برای قانوناساسی شدن به رای گذاشته شود باید برمبنای اصولی نوشته شود. این اصول باید کاملا با اصولی که قانوناساسی جمهوریاسلامی بر مبنای آن نگاشتهشده مخالف باشد. یعنی بر خلاف قانوناساسی جمهوریاسلامی بر مبنای عقل بشر نوشته شود، تغییرپذیر باشد و بین مردم ایران تبعیض نگذارد. در یک کلام دین و هر نوع ایدئولوژی دیگر را از حکومت براند و خود نیز در امور دین و هر نوع ایدئولوژی دیگری دخالت نکند.
آلترناتیو این حکومت جدایی مذهب (و ایدئولوژی) و حکومت از یکدیگر است. دخالت مذهب و ایدئولوژی در قانوناساسی باعث تغییر ناپذیر شدن قوانین و تقسیم انسانها به خودی و غیرخودی است. اگر میخواهیم آلترناتیو بسازیم چارهای نداریم جز اینکه به رهایی قوانین از مذهب بیاندیشیم و بر آن تکیه کنیم.
آلترناتیو این حکومت نمیتواند یک گروه باشد. آلترناتیو این حکومت یک مفهوم، یک ایده و یک آرمان است که میتواند گروههای معتقد به آن را گرد یکدیگر جمع کند.
راه آزادی و برابری از جدایی مذهب و حکومت از یکدیگر میگذرد.
Labels:
ايران,
جمهوریاسلامی,
قانوناساسی
Sunday, July 3, 2011
در قانوناساسی (3)
جنازهی شیخ فضلالله نوری مشروعهخواه، طرفدار استبداد و دشمن پادشاهی قانونی |
این ویدئو را ببینید. فیلمی از جلسهی بازجوییگونهی خائنی به میهن به نام ابراهیم یزدی است با مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران، مردی که به شهادت همین فیلم کوتاه سرشار از وطندوستی و ملتپرستی بود. در قسمتی از فیلم صدای مردی (شاید خلخالی) را میشنویم که به استناد بند دوم از متمم قانون اساسی مشروطه مصوب 14 مهر 1286 مقام شاهی را از میان رفته میداند. به عقیده من تا حدود زیادی حق دارد. قانون صراحتا عنوان کرده که: مقرر است در هر عصری از اعصار هیاتی که کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند به این طریق که علمای اعلام وحجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسامی بیست نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آنها را یا بیشتر به مقتضای عصر اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین نموده به سمت عضویت بشناسند تا موادی که در مجلس عنوان میشود به دقت مذاکره و غور رسی نموده هریک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشنه باشد طرح ور د نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیات علماء در این باب مطاع و بتبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجة عصر عجل الله فرجه تغییر پذیر نخواهد بود.
هرچند از این بند نمیتوان برداشت کرد که پنج نفر مجتهد نسبت به بندهای قانوناساسی که مسلما در مجلس شورا بررسی و تصویب نشده است نیز میتوانند حق وتو داشته باشند، اما مثال خوبی است برای اینکه بدانیم تا چه حد باید راه رسیدن به هدف را با دقت رسم کنیم. گاهی یک کلمه میتواند کل قانون را به مشتی کاغذپاره تبدیل کند. قانون اساسی مشروطه که بر مبنای "قوای مملکت ناشی از ملت است" بنا شده بود و هدفی جز این نداشت، راه درستی را برای رسیدن به این هدف انتخاب نکرد و شد آنچه نباید میشد.
Labels:
ابراهیم یزدی,
قانوناساسی,
مهدی رحیمی
Sunday, June 26, 2011
در قانون اساسی (2)
فرمان مشروطیت |
باعث شرایط امروز ایران هیچ فردی نیست. اصولا افراد در درجهای از اهمیت نیستند که بتوانند چیزی را تغییر دهند. هیج فردی نمیتواند هیچ کاری انجام دهد. افراد تنها در چارچوب روشها حرکت میکنند. روشها هستند که خوب یا بد هستند. افراد تنها مجری روشهایند.
وقتی میخواهیم کاری را انجام دهیم بدون اختیار در ذهن خود الگوریتم انجام کار را رسم میکنیم و شروع به اجرای آن میکنیم. ما تنها مجری آن روشی هستیم که خودمان آن را طراحی کردهایم. اگر پس از اجرای این روش موفق به رسیدن به هدف شویم یعنی هم روش درستی را انتخاب کردهایم و هم در اجرای آن موفق بودهایم. اگر موفق به رسیدن به هدف نشویم یعنی یا روش درستی را برای رسیدن به هرف در پیش نگرفتهایم و یا روش درست است و ما در اجرا مشکل داریم. به عقیدهی من مشکل امروز ایران ناشی از افراد نیست. امروز در وضعیتی که نیاز به توضیح ندارد گرفتاریم به دلیل این است که راه درستی را برای اداره جامعه در پیش نگرفتهایم. تا این روش را با روشی درست جایگزین نکنیم، جابجایی افراد نمیتواند تاثیری در تغییر سرنوشت ما داشته باشد.
دولت تنها اجرا کنندهی قوانین است. قوانینی که توسط مجلس به تصویب رسیده است. به بیان دیگر، الگوریتم اجرای انجام کار را مجلس رسم میکند و دولت تنها مجری این روش است. دولت به راهی میرود که مجلس برای او تعیین کردهاست. تغییر دولت تنها در صورتی میتواند وضع ملت و مملکت را بهتر کند که به درستی قوانینی که توسط مجلس به تصویب رسیده ایمان داشت باشیم. در غیر این صورت تغییر دولت تاثیری در بهبود اوضاع نخواهد داشت. اگر راه درستی را برای رسیدن به هدف انتخاب نکرده باشیم، چه با پای پیاده آن مسیر را بپیماییم و چه با جدیدترین اتوموبیلها، راهی به مقصود نخواهیم یافت.
حال باید دید که چگونه میتوان به درستی یا نادرستی، سودمندی یا ناسودمندی قوانینی که توسط مجلس تصویب میشود را دانست. باید دانست که مجلس نیز خود از الگوریتم خاصی برای تصویب قوانین پیروی میکند برای رسیدن به هدفی. یعنی مجلس برقرار کننده آن الگوریتم بالادستی که تمام مرزهای رفتار دولت و کل حکومت را تعیین میکند نیست. مجلس به نوبه خود تنها روشهایی را برقرار میکند که با آن روش کلی که همان قانون اساسی است منافاتی نداشته باشد و راهی باشد برای رسیدن به هدفی که در هر قانوناساسی مستتر است. قانون اساسی هم روشی است کلی برای اداره جامعه و هم هدف نهایی هر حکومت را نمایان میکند. بنابراین جابجا شدن نمایندگان مجلس، در صورتی که یک قانون اساسی راهگشا و ضامن حقوق تکتک افراد جامعه موجود نباشد همان داستان تعویض وسیله نقلیه در راهی نادرست است که ما را به بیراهه خواهد کشید.
امروز این قانوناساسی است که باعث و بانی تمام مشکلات جامعه است. قانونی مو به مو اجرا شده و مسبب تمام ویرانیهای میهن است. اگر خواهان پیشرفت و آزادی و برابری هستیم، راهی نداریم جز این که یک قانوناساسی ملی را جایگزین قانوناساسی فعلی که تنها ضامن حقوق عدهای از شهرواندان است، کنیم.
دشمن ما افراد نیستند. دشمن ما، سد راه پیشرفت ما هیچ فردی نیست، مطلقا هیچ فردی. تا آنجا که من میبینم در این کشور تمام مسوولان دقیقا بر مبنای قانون رفتار میکنند. نمیتوان کسی را که قانون را اجرا میکند محاکمه کرد. تنها دشمن ما قانوناساسی جمهوری اسلامی -که هم بر جمهوری بودن و هم بر اسلامی بودنش تاکید دارم- است.
حال باید دید که چگونه میتوان به درستی یا نادرستی، سودمندی یا ناسودمندی قوانینی که توسط مجلس تصویب میشود را دانست. باید دانست که مجلس نیز خود از الگوریتم خاصی برای تصویب قوانین پیروی میکند برای رسیدن به هدفی. یعنی مجلس برقرار کننده آن الگوریتم بالادستی که تمام مرزهای رفتار دولت و کل حکومت را تعیین میکند نیست. مجلس به نوبه خود تنها روشهایی را برقرار میکند که با آن روش کلی که همان قانون اساسی است منافاتی نداشته باشد و راهی باشد برای رسیدن به هدفی که در هر قانوناساسی مستتر است. قانون اساسی هم روشی است کلی برای اداره جامعه و هم هدف نهایی هر حکومت را نمایان میکند. بنابراین جابجا شدن نمایندگان مجلس، در صورتی که یک قانون اساسی راهگشا و ضامن حقوق تکتک افراد جامعه موجود نباشد همان داستان تعویض وسیله نقلیه در راهی نادرست است که ما را به بیراهه خواهد کشید.
امروز این قانوناساسی است که باعث و بانی تمام مشکلات جامعه است. قانونی مو به مو اجرا شده و مسبب تمام ویرانیهای میهن است. اگر خواهان پیشرفت و آزادی و برابری هستیم، راهی نداریم جز این که یک قانوناساسی ملی را جایگزین قانوناساسی فعلی که تنها ضامن حقوق عدهای از شهرواندان است، کنیم.
دشمن ما افراد نیستند. دشمن ما، سد راه پیشرفت ما هیچ فردی نیست، مطلقا هیچ فردی. تا آنجا که من میبینم در این کشور تمام مسوولان دقیقا بر مبنای قانون رفتار میکنند. نمیتوان کسی را که قانون را اجرا میکند محاکمه کرد. تنها دشمن ما قانوناساسی جمهوری اسلامی -که هم بر جمهوری بودن و هم بر اسلامی بودنش تاکید دارم- است.
Labels:
قانوناساسی
Monday, May 23, 2011
Tuesday, April 19, 2011
در سوگ یک گل نصرانی
در فروردین سال ۱۲۸۸ شمسی که تبریز روزهای سختی را می گذراند و شب و روز گلوله های توپ بر سر مردم بیچاره تبریز می بارید و گرسنگی و قحطی هم از سویی مردم را اذیت می کرد با نیرنگهای کنسولگریهای انگلیس و روسیه، سردار ستارخان و سالار باقرخان تصمیم به جنگی بزرگ برای شکستن محاصره تبریز گرفتند و و این بار در غرب تبریز در ناحیه ای به نام شنب غازان جبهه ای علیه دشمن ساختند چون یکی از لشگرگاههای صمدخان در آنجا بود به آن محل یورش برده و چون بسیج نیرو می کردند باسکرویل و گروه نجاتش هم به آنها پیوستند . در صبح دوشنبه ۳۰ فروردین به اتفاق دسته خود به قزاقهای تا دندان مسلح حمله کردند و از داخل سنگر قزاقی سینه این مرد آزادیخواه را شکافت.
در روز بعد ۳۱ فروردین تبریز در ماتمی عمیق و بزرگ بود و آثار حزن و اندوه بر یک یک چهره های مردم تبریز نقش بسته بود و کلیه آزادی خواهان و مردم تبریز از پیر و جوان در تشیع جنازه وی شرکت کردند و گروه او اشک ریزان با تفنگهای سر و ته آویزان او را مشایعت کردند تا جنازه او در گورستان ارمنی های تبریز به خاک سپردند.
درباره ترانه سیصد گل سرخ
درباره باسکرویل
در روز بعد ۳۱ فروردین تبریز در ماتمی عمیق و بزرگ بود و آثار حزن و اندوه بر یک یک چهره های مردم تبریز نقش بسته بود و کلیه آزادی خواهان و مردم تبریز از پیر و جوان در تشیع جنازه وی شرکت کردند و گروه او اشک ریزان با تفنگهای سر و ته آویزان او را مشایعت کردند تا جنازه او در گورستان ارمنی های تبریز به خاک سپردند.
درباره ترانه سیصد گل سرخ
درباره باسکرویل
Labels:
ایران,
ترانه,
مشروطه,
هوارد باسکرویل
Thursday, March 10, 2011
لالهزار را برق گرفتهاست
به گراندهتل رفتم و هدفون خريدم. در سينما ايران نهار خوردم و از دستفروش جلوى تئاتر پارس سيگارى خريدم. سیگار را کشیدم و فیلترش را در دیوار بیرونی کافه پارس که کم از زبالهدانی ندارد انداختم.
در ميان اين همه ويرانى فرهنگى پسركى چمباتمه زده بود و به مناسبت نو شدن سال باجه تلفن عمومى را رنگ ميزد.
در ميان اين همه ويرانى فرهنگى پسركى چمباتمه زده بود و به مناسبت نو شدن سال باجه تلفن عمومى را رنگ ميزد.
عکسهای شهرک سینمایی از اینجا
Friday, February 4, 2011
ترانههای بازخوانی شدهء آلبوم انسان
داریوش در آلبوم انسان چهار ترانه را بازخوانی کردهاست که اجرای اصلی این ترانه ها رامیتوانید اینجا بنشوید:
آسمون: اسدالله ملک - هما میرافشار - کورس سرهنگزاده
لینک دانلود
آوای خستهدلان: همایون خرم - معینی کرمانشاهی - مرضیه
لینک دانلود
سلام به پیری: معینی کرمانشاهی - بیتا
لینک دانلود
آزادگی (پایان عشق): عماد رام - معینی کرمانشاهی - عماد رام
لینک دانلود
لینک دانلود
آوای خستهدلان: همایون خرم - معینی کرمانشاهی - مرضیه
لینک دانلود
سلام به پیری: معینی کرمانشاهی - بیتا
لینک دانلود
آزادگی (پایان عشق): عماد رام - معینی کرمانشاهی - عماد رام
لینک دانلود
پ.ن: دوستانی که کاور سیدی را دارند ما را هم دریابند.
Labels:
اسدالله ملک,
داریوش,
عماد رام,
فتانه اقبالی,
کورس سرهنگ زاده,
مرضيه,
معینی کرمانشاهی,
هما میرافشار,
همایون خرم
Wednesday, February 2, 2011
کابوس 5
ایستادم. سیگاری از جیبم بیرون آوردم و روشن کردم. روی پله کوچکی که سمت راستم بود و به در ورودی خانهای میرسید مردی نشسته بود. صدایم کرد: آقا! رفتم طرفش. به یک قدمیاش که رسیدم سیگارم را که حالا سیگار برگی بود در چشم چپش فرو کردم. فریاد بلندی کشید و با عقب بردن سرش سعی کرد از درد سوختن فرار کند. دست راستم را از سیگاری که تا نصفه در چشم مرد فرو رفته بود رها کردم. گردنش را گرفتم و تا توان داشتم راه نفسش را بستم. در همین حال با زانوی پای چپ به شقیقه راست مرد میکوبیدم.
مرد بی حال شده بود. سرش به روی شانه راستش افتاده بود. برای آخرین بار نگاهش کردم و با مشتم که حالا مانند بوکسورها باند پیچی شده بود با تمام توانم به بینیاش کوبیدم.
ایستادم. سیگاری از جیبم بیرون آوردم. روشنش کردم و به راهم ادامه دادم.
مرد بی حال شده بود. سرش به روی شانه راستش افتاده بود. برای آخرین بار نگاهش کردم و با مشتم که حالا مانند بوکسورها باند پیچی شده بود با تمام توانم به بینیاش کوبیدم.
ایستادم. سیگاری از جیبم بیرون آوردم. روشنش کردم و به راهم ادامه دادم.
Saturday, January 15, 2011
Subscribe to:
Posts (Atom)