در فروردین سال ۱۲۸۸ شمسی که تبریز روزهای سختی را می گذراند و شب و روز گلوله های توپ بر سر مردم بیچاره تبریز می بارید و گرسنگی و قحطی هم از سویی مردم را اذیت می کرد با نیرنگهای کنسولگریهای انگلیس و روسیه، سردار ستارخان و سالار باقرخان تصمیم به جنگی بزرگ برای شکستن محاصره تبریز گرفتند و و این بار در غرب تبریز در ناحیه ای به نام شنب غازان جبهه ای علیه دشمن ساختند چون یکی از لشگرگاههای صمدخان در آنجا بود به آن محل یورش برده و چون بسیج نیرو می کردند باسکرویل و گروه نجاتش هم به آنها پیوستند . در صبح دوشنبه ۳۰ فروردین به اتفاق دسته خود به قزاقهای تا دندان مسلح حمله کردند و از داخل سنگر قزاقی سینه این مرد آزادیخواه را شکافت.
در روز بعد ۳۱ فروردین تبریز در ماتمی عمیق و بزرگ بود و آثار حزن و اندوه بر یک یک چهره های مردم تبریز نقش بسته بود و کلیه آزادی خواهان و مردم تبریز از پیر و جوان در تشیع جنازه وی شرکت کردند و گروه او اشک ریزان با تفنگهای سر و ته آویزان او را مشایعت کردند تا جنازه او در گورستان ارمنی های تبریز به خاک سپردند.
درباره ترانه سیصد گل سرخ
درباره باسکرویل
در روز بعد ۳۱ فروردین تبریز در ماتمی عمیق و بزرگ بود و آثار حزن و اندوه بر یک یک چهره های مردم تبریز نقش بسته بود و کلیه آزادی خواهان و مردم تبریز از پیر و جوان در تشیع جنازه وی شرکت کردند و گروه او اشک ریزان با تفنگهای سر و ته آویزان او را مشایعت کردند تا جنازه او در گورستان ارمنی های تبریز به خاک سپردند.
درباره ترانه سیصد گل سرخ
درباره باسکرویل
salam, khoobi?
ReplyDelete