Tuesday, April 19, 2011

در سوگ یک گل نصرانی

در فروردین سال ۱۲۸۸ شمسی که تبریز روزهای سختی را می گذراند و شب و روز گلوله های توپ بر سر مردم بیچاره تبریز می بارید و گرسنگی و قحطی هم از سویی مردم را اذیت می کرد با نیرنگهای کنسولگریهای انگلیس و روسیه، سردار ستارخان و سالار باقرخان تصمیم به جنگی بزرگ برای شکستن محاصره تبریز گرفتند و و این بار در غرب تبریز در ناحیه ای به نام شنب غازان جبهه ای علیه دشمن ساختند چون یکی از لشگرگاههای صمدخان در آنجا بود به آن محل یورش برده و چون بسیج نیرو می کردند باسکرویل و گروه نجاتش هم به آنها پیوستند . در صبح دوشنبه ۳۰ فروردین به اتفاق دسته خود به قزاقهای تا دندان مسلح حمله کردند و از داخل سنگر قزاقی سینه این مرد آزادیخواه را شکافت.
در روز بعد ۳۱ فروردین تبریز در ماتمی عمیق و بزرگ بود و آثار حزن و اندوه بر یک یک چهره های مردم تبریز نقش بسته بود و کلیه آزادی خواهان و مردم تبریز از پیر و جوان در تشیع جنازه وی شرکت کردند و گروه او اشک ریزان با تفنگهای سر و ته آویزان او را مشایعت کردند تا جنازه او در گورستان ارمنی های تبریز به خاک سپردند.



درباره ترانه سیصد گل سرخ


درباره باسکرویل

1 comment: