هر اتحادي براي شكل گرفتن بايد داراي سه شرط باشد:
1- اتحاد به معناي يكي شدن و يگانگي كردن است. واضح است افرادي كه با هم «يكي» نيستند خواهان اتحاد با يكديگر ميشوند و افرادي كه مانند هم هستند و هيچ اختلافي با هم ندارند نيازي به اتحاد ندارند. شرط اول شكل گيري هر «اتحاد»ي توجه به اين اصل اوليه است. يعني بايد بدانيم ما گروههاي متفاوتي هستيم با نگرشهاي متفاوت. بدون اين آگاهي و يا در صورت دانستن و كتمان اين اختلافات اتحاد يا شكل نميگيرد يا به زودي از هم ميپاشد.
2- هيچ اتحادي دائمي نيست و تنها براي رسيدن به هدفي كه مورد خواست و توافق گروههاي مختلف شركتكننده در اتحاد است، شكل ميگيرد. واضح است كه پس از رسيدن به آن هدف اتحاد خود به خود از بين ميرود. اگر جمعي از گروهها و احزاب بتوانند تا ابد در كنار هم باشند بدون اين كه جمعشان از هم بپاشد مشخص است كه داراي اختلافات بنيادين با يكديگر نيستند و گفتيم كه بدون داشتن اختلاف، صحبت از اتحاد بيمعني است.
3- اتحاد بايد ضامن و حافظ منافع تمام گروههاي شركتكننده در آن باشد در غير اين صورت اتحاد اگر هم تشكيل شود به سادگي از هم ميپاشد. در حقيقت اين اصل هم براي بوجود آمدن اتحاد مهم است و هم براي حفظ و بقاي آن تا رسيدن به هدف مشترك. به عبارت ديگر در زمان تشكيل گروههايي كه تمام و كمال با هدف موافقت دارند بايد در اتحاد شركت كنند چرا كه اگر چنين نباشد به زودي در اتحاد احساس غريبگي ميكنند و ناچار به خروج از اتحاد ميشوند. براي بقاي اتحاد، اتحاد بايد در هر حركت بر تشكيل شدن از گروههاي مختلف و اين مساله كه حركت آنها بنا به خواست و صلاحديد تمام اين گروههاست تاكيد ورزد.
اين راهياست كه هر اتحادي بايد براي تشكيل و رسيدن به هدف در آن قدم بگذارد.
1- اتحاد به معناي يكي شدن و يگانگي كردن است. واضح است افرادي كه با هم «يكي» نيستند خواهان اتحاد با يكديگر ميشوند و افرادي كه مانند هم هستند و هيچ اختلافي با هم ندارند نيازي به اتحاد ندارند. شرط اول شكل گيري هر «اتحاد»ي توجه به اين اصل اوليه است. يعني بايد بدانيم ما گروههاي متفاوتي هستيم با نگرشهاي متفاوت. بدون اين آگاهي و يا در صورت دانستن و كتمان اين اختلافات اتحاد يا شكل نميگيرد يا به زودي از هم ميپاشد.
2- هيچ اتحادي دائمي نيست و تنها براي رسيدن به هدفي كه مورد خواست و توافق گروههاي مختلف شركتكننده در اتحاد است، شكل ميگيرد. واضح است كه پس از رسيدن به آن هدف اتحاد خود به خود از بين ميرود. اگر جمعي از گروهها و احزاب بتوانند تا ابد در كنار هم باشند بدون اين كه جمعشان از هم بپاشد مشخص است كه داراي اختلافات بنيادين با يكديگر نيستند و گفتيم كه بدون داشتن اختلاف، صحبت از اتحاد بيمعني است.
3- اتحاد بايد ضامن و حافظ منافع تمام گروههاي شركتكننده در آن باشد در غير اين صورت اتحاد اگر هم تشكيل شود به سادگي از هم ميپاشد. در حقيقت اين اصل هم براي بوجود آمدن اتحاد مهم است و هم براي حفظ و بقاي آن تا رسيدن به هدف مشترك. به عبارت ديگر در زمان تشكيل گروههايي كه تمام و كمال با هدف موافقت دارند بايد در اتحاد شركت كنند چرا كه اگر چنين نباشد به زودي در اتحاد احساس غريبگي ميكنند و ناچار به خروج از اتحاد ميشوند. براي بقاي اتحاد، اتحاد بايد در هر حركت بر تشكيل شدن از گروههاي مختلف و اين مساله كه حركت آنها بنا به خواست و صلاحديد تمام اين گروههاست تاكيد ورزد.
اين راهياست كه هر اتحادي بايد براي تشكيل و رسيدن به هدف در آن قدم بگذارد.
No comments:
Post a Comment