Friday, February 26, 2010

داريوش و بهروز وثوقي

اين روزا گوزن رو سر نمي‌برن
مي‌شكنن شاخشو مي‌فرستن تو باغ
اين روزا طاق رو نمي‌كوبن سرش
سر گله‌شون رو مي‌كوبن به طاق
آخر نمايشا عوض شده
همه نقش هم رو بازي مي‌كنن
اونايي كه چشمشون به قدرته
هم پياله‌هاشو راضي مي‌كنن
نمي‌دونم اگه برگرديم عقب
دل طوقي واسه كي پر مي‌زنه
اگه فرمون رو يه شب دوره كنن
چند تا چاقو پشت قيصر مي‌زنه
نمي‌دونم اگه برگرديم عقب
داش‌آكل به عشق كي سر مي‌كنه
اگه رستم رو ببينه روي خاك
پشتش رو بازم به خنجر مي‌كنه؟
اين روزا دوره‌ي غيرت كشيه
كي مي‌دونه قيصر اين روزا كجاس
بكشي و نكشي مي‌كشنت
اينجا بازارچه‌ي آب منگلياس


پ.ن: اين روزها سوژه‌اي جذاب‌تر و هيجان انگيز تر از داريوش براي نوشتن پيدا نمي‌شود. در يك ‌سال گذشته او فعال‌ترين هنرمند ايراني بوده‌است. از او در اين مدت 6 ترانه جديد شنيده‌ايم. انسان، سوار خواهد آمد، اتحاد براي ندا، دنياي اين روزاي من، آزادي و خون‌بازي. او هر از چندي به گفت‌وگو با هواداران مي‌نشيند و گاه در اين نشست‌ها ترانه‌اي منتشرنشده مي‌خواند. مانند ترانه‌ بالا و ترانه انسان. براي اطلاع از زمان گفت‌وگوي داريوش با هواداران اين سايت را بخوانيد يا در اين گروه عضو شويد.

No comments:

Post a Comment