Thursday, August 27, 2009

ديروز


كاش مي‌شد در امواج موسيقي غرق شد. كاش مي‌شد چشمانت را كه مي‌بندي و دست نوازش نت‌ها را بر پوستت حس مي‌كني، زمان بايستد لحظه‌‌اي شود به درازاي تمام عمر. وقتي در اوجي، وقتي از زيبايي لبريزي، هنگامي كه تبلور احساس مي‌شوي و لبريز از شوق، مي‌خواهي همانجا بماني. مي‌خواهي تا ابد ميان صداها باشي و بماني تا نوبت زندگي بعديت برسد و دريغ و صد افسوس اگر در زندگي بعدي با موسيقي سر و كاري نداشته باشي.
دنياي موسيقي از دنياي واقعي زيباتر است و آنچه زيباتر باشد از نظر من حقيقي‌تر است. طبيعتش طبيعي‌تر است و عشقش عاشق‌تر و انسانش انساني‌تر رفتار ميكند. صدايش رساتر و خاكش پاك‌تر است. دنياي موسيقي سراسر زندگي است . خوشا زنذگي ميان امواج. خوشا احساسي كه تبديل به نت شود. خوشا صدايي كه خود آب است. دست و پايم را به صندلي مي‌بندد. پنجره‌ها را باز مي‌كند. باد كه بيايد، صدا كه بيايد موج هم خواهد آمد. مشتاقانه در انتظارم. مي‌خواهم در اين دريا غرق شوم. مي‌خواهم تا اوج اوج بروم. نشئه‌آورتر صدا نمي‌شناسم. بايد در اين خوشي بي‌پايان بميرم.


Tuesday, August 25, 2009

ببين، سر مي‌شكنه تا وقتي سر داره

در كشور من دوران رشادت و شجاعت به سر آمده. دوران مبارزه تا سرحد مرگ و سكوت زير شكنجه. امروز نه ستار داريم نه وارطان نه خسرو. امروز هرچه بزدل‌تر باشي عزيزتري. سياست آسان شده‌است. تا كشيده اول را مي‌خورند به هرچه جلاد مي‌گويد اعتراف مي‌كنند. كجايند افرادي كه شكنجه‌ي شكنجه‌گر را مشتي بر سندان مي‌خواندند؟ كجايند افرادي كه راضي نمي‌شدند مگر به مرگ ظالم؟ كجايند آناني كه در دادگاه چشم در چشم قاضي فرياد خشم ملتي را بر سر او فرود مي‌آوردند؟
امروز كسي ارشك و ابومسلم را سرمشق خود قرار نمي‌دهد. چرا كه مي‌هراسند از اتهام جدايي طلبي و تجزيه ايران. ايران چه اتهام بيهوده‌اي. چه ايراني‌ وقتي اين خاك زير سلطه افردي است كه عرب بودن خود را كتمان نمي‌كنند؟ آيا حكومتي كه بوسيله يك هندي پايه‌گذاري شده حكومتي ايراني است؟ چرا تشابهي نمي‌بينند بين اينان و يونانيان و مسلمانان؟ ايران را بايد ذره ذره آزاد كرد. بايد تكه‌تكه خاك ايران را از ننگ الوده شدن به چكمه اين مردمان رهايي بخشيد. ايران يعني كردستان و آذربايجان و بلوچستان و خراسان و گيلان و فارس و بختياري و هر قوم ديگري كه خود را ايراني مي‌داند. هر قوم بايد به فكر خويش باشد و خاك خود را از شر حكومت اسلامي رها كند. بدون خيزش اقوام آزادي ايران امكان‌پذير نيست.

Thursday, August 20, 2009

در باد

پروانه‌اي تنها
پرپرزنان و روان
در باد
(ماسائوكا شيكي)

Friday, August 14, 2009

اصول مذهب ديوانيان

خداوند عالم، خاك ايران و اهل ايران را از براي چه آفريد؟
- از اين كه به چند نفر الواط بي‌دين خوش بگذرد.
اسم مبارك اين الواط چيست؟
- اولياي دولت عليه ايران
اين اولياي شريف به چه هنر صاحب چنان امتياز شده‌اند؟
- به هنر اين كه ايران را فقير‌تر و ذليل‌تر و خراب‌تر از هر نقطه روي زمين ساخته‌اند.
از براي پيشرفت چنان ماموريت مقدس، بايد صاحب چه فضايل باشند؟
- اولا: بايد از هيچ نوع رسوايي ابدا خجالت نكشند.
ثانيا: بايد از روي صدق و ايمان دشمن معرفت و مروج منتهاي قرمساقي باشند.
ثالثا: بايد خود را به حدي بي غرض بسازند كه از روي انصاف آن رذلي كه بر حسب پستي ذاتي و به حكم شرافت جنون بر همه ايشان مرجح باشد، او را شخص اول قرار بدهند.

ميرزا ملكم خان ناظم‌الدوله - رساله‌ي اصول مذهب ديوانيان

Sunday, August 2, 2009

مي‌خواهم مبارزه كنم

راي گيري براي مجلس ششم جمهوري اسلامي بود، شايد هم يك راي گيري ديگر. حزبي بود تازه تاسيس، از همين حزب‌هاي يك شبه كه هنگام راي‌گيري مي‌آيند و مي‌روند. تابلويي داشت رنگارنگ. به رنگ پرچم ايران اما با نشان جمهوري اسلامي و شعاري نامتعارف؛ مي‌خواهم زندگي كنم.
روزي از روزها در همان ايام شلوغ و پر سر و صدا روزنامه‌اي مثل همين روزنامه‌ها كه خط قرمزشان حفظ نظام است ولي از سوي نظام توقيف مي‌شوند و دم بر نمي‌آورند و مسوولانشان بار ديگر روزنامه‌اي با خط قرمز حفظ نظام منتشر مي‌كنند، مصاحبه‌اي با بالاترين مقام يا يكي از مقامات بالاي حزب مذكور انجام داده‌بود و پرسيده بود: چرا اين شعار را انتخاب كرديد؟ پاسخ چيزي شبيه اين بود: «‌اگر 40 سال پيش بود مي‌نوشتيم "مي‌خواهم مبارزه كنم" اما امروز مردم خسته‌اند و مي‌خواهند زندگي كنند.» از آن روز تا امروز، هر روز و هر روز به آن مسوول آفرين مي‌گويم كه اينقدر خوب جامعه را شناخته است.
حرف‌هاي ابطحي در دادگاه نشان داد كه در بين طرفداران نظام اسلامي مبارز سياسي بسيار كم است و طرفداران زندگي به هر قيمت بسيار زياد.