Wednesday, July 1, 2009

اندي، نداي بيداري ترانه

هميشه حسرت ديدن خوانندگان ايراني در كنار ستارگان موسيقي جهان را داشته‌ايم. حسرت اينكه روي جلد آلبوم خواننده نام آهنگسازي ايراني را درشت و در كنار نام ستاره بنويسند. روزي نبوده كه حسرت حضور موسيقي وموسيقيدان ايراني در سطح اول موسيقي حهان از ما دور بوده‌باشد. چرا آهنگساز ايراني كه سال‌هاست در خارج از ايران و در يك جهان آزاد به سر مي‌برد نبايد براي يك اپرا، تئاتر موزيكال يا يك فيلم سينمايي آهنگ بسازد؟چرا رسانه‌هاي ما هيچگاههيچ ستاره طراز اول جهاني را براي مصاحبه دعوت نمي‌كنند و توجه آنان را به ايران، مسائل ايران و موسيقي ايران جلب نمي‌كنند؟
حتي در كنسرت‌هاي خيريه و جهاني چون Live earth هم جايي براي هنرمند ايراني نبود. چرا؟ چرا جامعه ايراني نبايد نماينده‌اي درچنين كنسرت‌هايي داشته باشد؟ هنرمند ايران اهل خيريه نيست يا موزيسين ايراني جدي گرفته نمي‌شود؟ آيا مشكل سطح فني هنرمندان موسيقي ايران است يا مشكل جاي ديگري است؟ 
  
هرگاه به كسي رسيده‌ام كه دستي بر آتش موسيقي دارد اين سوال را از او پرسيده‌ام كه چرا موسيقي ما جهاني نمي‌شود. در پاسخ گاهي مشكل زبان فارسي و نبود مخاطب بسيار در مقايسه با زبان‌هايي چون انگليسي و فرانسه مطرح شده‌است و گاهي نبود تعامل و تبادل فرهنگي بين ايران و ساير كشورها و گاهي دلزدگي و نبود انگيزه و سرمايه كافي بين هنرمندان خارج از ايران. از نظر من دليل آخر مهمترين دليل اين امر و در كنار آن دليل ديگري نيز نقش مهمي دارد، نبود اعتماد به نفس و عدم جاه‌طلبي موسيقيدان ايراني.
  
تقلب آشكار رژيم اسلامي حاكم بر ايران در انتخابات نمايشي 22 خرداد 88، اعتراضات راي دهندگان به نتيجه انتخابات و كشته شدن تعدادي در اين اعتراضات كه نتيجه‌اش حضور همه جانبه عموم مردم در صحنه و اعتراض به خشونت عريان حكومت بود، باعث شد كه توجه جهانيان به ايران و جلب شود. قبلا هنگامي كه كريس دي‌برگ براي برگزاري كنسرت در ايران اقدام كرد در نامه‌اي به او نوشتم كه در ايران نخواند، براي ايران بخواند. امروز دشمن باعث خير شده و توجه هنرمندان ريز و درشت جهان را مساله ايران و حكومت غيردموكراتيكش جلب كرده‌است. اولين بمب موسيقايي را جون بائز خواننده و فعال اجتماعي پرآوازه منفجر كرد.بازخواني ترانه We Shall Overcome براي مردم ايران و خواندن قسمت‌هايي از اين ترانه به زبان فارسي در اينترنتدست به دستچرخيد و خيلي زود همه ايران و جهان از اين حركت او آگاه شدند. خبر خوشحال كننده ديگر مربوط به همكاري اندي و جان بون‌جووي و  هم‌آوازي ترانه Stand by Me. در ابتداي اين اجراي مشترك اين دو خواننده شعري كوتاه به زبان فارسي سروده پاكسيما را مي‌خوانند. جدا از جنبه‌هاي سمبوليك و پيام سياسي - اجتماعي كه اين اجراي مشترك به همراه دارد سخت بر اين عقيده‌ام كه اين هم‌آوازي مي‌تواند سد صحنه‌هاي معتبر را براي ايرانيان بشكند و هنرمندان ما را از خواب بيدار كند.
فرصت پيش آمده را نبايد از دست داد.شاعران ما بايد شعر بگويند. ترانه‌سراي خوب كم نداريم و هستند بسيار كساني كه مي‌توانند به زباني به جز فارسي نيز ترانه‌هاي تاثيرگذاري بنويسند. خوانندگان و آهنگسازان ما بايد هرچه سريعتر با هنرمندان برتر ساير كشورها تماس بگيرند. بايد هرچه سريعتر كارهاي مشترك بيشتري از راه برسد تا جهان فراموش نكند كه ايران اسير دست يك حكومت غيردموكراتيك است. امروز وقت خواب نيست. اندي نشان داد كه مي‌شود بيدار بود و مي‌شودا كارهاي بزرگ كرد. امروز بهترين فرصت است تا با پيگيري هنرمندان ايراني، كنسرتي بزرگ با حضور ستاره‌هاي مطرح جهان در اعتراض به حكومت غيردموكراتيك و نقض آشكار حقوق بشر در ايران برگزار شود. بايد قدر اين فرصت را دانست.
وقتي كه شب مياد با همه غمهاش
اي ياور، اي هم‌فرياد
بامن باش
دست به دست، تو و من، هموطن
درد تو درد من
با من باش

No comments:

Post a Comment